واژه گزینی های فردید

ساخت وبلاگ

عقده خفت داشت برایشان، یک اندک مایگی باصطلاح امروز بنده، عقده خفت، من گفتم عقده اندک مایگی. (سید احمد فردید، مصاحبه منتشر نشده با جلال میکانیکی 1359)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

"اعدام" باب افعال است گفته اند باب افعال یکی از معناهایش وجدان است، مثالهائی زده اند. یک فعلی را اگر بردید به باب افعال معنایش این است که شما می یابید یک چیزی را، "اعدام" یعنی "نیست یابی" ، اعدام یکی معنایش این است که نیست کردن معمولا می گیرید، درست است؟ اما یک معنایش هم نیستی یابی است. می گوید حال من فرسوده تر از جامه تجلد من است و خویشتن خویش من، خویش من، تن من، در نیست یابی نیطت بلذة، ارتباط پیدا می کند، پیوستگی پیدا می کند با لذتم، لذت من هم نیست می شود، می رود از بین.  این اعدام که به معنی "نیست یابی" است دنباله اش می رود تا هیدگر به نام Nichten  و Nichtung معنایش اعدام نیست، انسان در یک مرتبه ای می رسد که عدم را می یابد، نیست می شود، که با ترس اگاهی و مرگ آگاهی و از آنجا دل آگاهی هیدگر نسبت می دهد. ببینید، همین است، همین Nichtung ترجمه می شود(؟) می آید در ژان پل سارتر وارونه می شود، هر چه می گوید همه اش لذت است، لغت را گرفته وارونه شده. (سید احمد فردید، سخنرانی 9/6/59) واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

دین استاتیک یعنی ایستا دین دینامیک توانمند، ایستمند بنده می گویم و توانمند.(سید احمد فردید، سخنرانی 9/6/59)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

الآن هم فرضا نخست وزیر پیدا می شود ببینیم این پرسش از ماهیات کرده یا نکرده، لازم نیست پرسش از ماهیات خودش کرده باشد ببینیم از آن اشخاصی که پرسش از ماهیات کرده اند مثل امام خمینی اتباع هست یا نیست، اگر اتباع بود، یک نظمی در کار بود درست است، ولی اگر اتباع نبود و گذشته از اینکه اتباع نبود خود انسان هم پرسش از ماهیات نکرد این... اداره اش می کنند خارجی ها، حالا شرق باشد یا غرب باشد، این نمی شود، این از مقلد هم پائین تر است.  بنده یک جائی... - نمی خواهم بگویم... الآن هیئت دولت اصلا و ابدا کارشان ندارم - اگر یک کسی این حالت را پیدا کرد من اسم این جماعات را می گذارم "قرده خاسئین". "قرد" یعنی میمون دیگر، با کلمه "تقلید" هم شاید همریشه باشد. قردی گری که می گوئید - قردی گری ها، قرتی گری نیست ها - ببینید (استاد روی تخته می نویسد) اینکه دیگری پرسش از ماهیات کرده یا نکرده آن می گوید آقا ماهیات را ولش کن، باور نکن، {این} شعار می دهد. آن می گوید از ماهیات سوال کن، {این} سوال می کند، کمال که پیدا کرد تقلید، تبدیل می شود به "قردی گری". خلق را تقلیدشان نبر باد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد. خلق ر واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

حقیقت به یک معنی "ناپوشیدگی و تجلی" است . اما حقیقت وجود چیست؟ شما چه می گوئید؟ این در متافیزیک نیامده و در مدتی که با شما حرف می زدم می خواستم برای این مطلب مهیایتان بکنم. حقیقت وجود"زمان باقی" است و حقیقت زمان باقی "الله". پس پرسش از وجود و موجود (موجود و وجود؟) و زمان باقی و الله دنبال هم اند. حالا در واقع می توان این حقیقت را گفت که این موجود آنچه بدان موجود است چیست؟ یا ما به الموجودش چیست. پاسخ "وجود"ش است. حال ما به الوجود وجود چیست؟ "زمان باقی" است، مابه الزمان زمان باقی چیست؟ الله است. زمان باقی را بنده در قرآن دیدم. نامش را می گذارم بقیةالله . حال چه نسبتی است بین زمان باقی و الله که اسم است؟ اینجا باید از نو پرسش کرد. پرسشهائی که در گذشته شده بازگشتش به طاغوت است. حال از نو عالم مقتضی آن است که در "تفکری دیگر" از حقیقت موجود و وجود و بقیةالله و الله پرسیده شود و از بقیة الله که امام زمان مظهر آن است. این عبارت از آن است که من بنام "تفکر آماده گر" و "انتظار آماه گر" خوانده ام(سیداحمد فردید، دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان،صفحه 338و339)  واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

این همه کتاب برداشتند ترجمه کردند، تاریخ های فلسفه، کتاب فروغی که اصلا سیر حکمت نمی دانم بگویم در کجا، سیر فلسفه که نیست آن کتابها، خب پیداست بعد میبینیم تعبیراتی هم آمده که حتی علمای اعلام ما هم گاهی بکار می برند من بکار نمی برم(1) این معنی اش این نیست که آنها چرا، می دانم که چرا بکار می برند خیلی تعبیراتی است. فرض کنید پویائی، اصلا دونامیسم در فلسفه گفتند قوه، انرژی گفتند فعل، تمام هزار سال فلسفه ماست، {در}قرآن قوه معنی دیگری دارد. {در}فارسی دونو یعنی می توانم، همدانی کسی اینجا هست یا نیست ؟ همدانی ندارید؟ اینجا هیچکس نیست؟ اگر یک کسی... بجای "میتونم" می گوید "می دونم"، "دانستن" استعمال می کند، "میتونم" می گوید "می دونم"، هنوز دونو را تلفظ می کند، یعنی می تونم را می گوید می دونم با دونستن این توانستن می شود doneid (؟)دینامیسم که پویائی گفته اند می شود توانمندی. انرژی، ارگ یعنی "ورز"، ارگوس یعنی ورزیدن، بنده می گویم "ورزمندی". (سید احمد فردید، سخنرانی در دانشگاه تهران 3/4/65) 1 – اصل جمله به این صورت بوده است:"من مسئولیت ...بکار نمی برم" واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

از اينجا بايد يك نكته اي را ياد آور شوم ، اين مساله ايثاري كه ما معمولا ميگوئيم قبلا هم در دوره گذشته خيلي همه جا گير شده بود ، بنده هم در ترجمه اين كلمه اگوست كنت سهم دارم ، خب انسان خود كامه نباشد يعني انديويدوآليسم نميشود ، خودش را دوست نداشته باشد ديگري را دوست داشته باشد ، اين را ميگويد ايثار ، اما اين خود كامگي كه اسم الله درش نباشد و ديگر كامگي كه باز هم اسم الله درش نباشد هر دو بازگشتش به "عشق نبود عاقبت ننگي بود"است، خودكامگي و ديگر كامگي هر دو يكي است ، خود اين " خودي" كه خويشتن خويش انسان باشد با قطع نظر از الله يا فردي است يا جمعي ، اين ايثار بمعني اي كه فقط انسان خودش را در جماعت گم كند گذشت از غربزدگي نيست ، يكي ميرود انديويدوآليست ميشود ، يكي ميشود سوسياليست و از اين حرفها ، بايد ديد مظهر چه اسمي است ، ايثار درست ، جمع و فرد صحيح ، اما عمده امت است كه ببينيم امت واحده اي كه اصلش فرد و جمع است رجوعش به چيست ؟ اگر به اسم الله بود ايثار درست است ، اگر به اسم طاغوت بود كه اين هر دو سرو ته يك كرباس است . اين شعارهاي اوگوست كنت ، آلتروئيست (Altruist)- ديگر پرستي - حالا من خودم واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

فتنة الدهماء كه عرض ميكنم از اول ارسطو ميگويد دموكراسي ، دموس ميشود دهماء ، كراسي ميشود سلطنت ، سلطنة الدهماء ، سالهاي پيش من اين سلطنة الدهماء را گفتم اصلا خط زدند, نميشد! . سلطنة الدهماء- دموكراسي – تمام است ديگر ممتنع است كه بشر دموكراسي داشته باشد، دموكراسي كه فساد پيدا كرد و مسخ شد اين ميشود فتنه الدهماء. ما در پايان تاريخ فتنة الدهمائيم ، ديگر چگونه ميشود به دموكراسي برگشت ؟ فتنه ميشود فسون ، بافسون همريشه است . بنده راجع به فتنه، سنگ فسان و ريشه هاي اينها چون مهم است بعد كه ميپردازم به فتنه آخرالزمان و فتن آخرالزمان ، ريشه هاي اين كلمه را خواهم داد . در مقابلش فتنه مسيطره هم هست، اصلا اين دوتا لازم و ملزوم همديگر است .اينجا فتنه مسيطره باصطلاح تقريب ميتوانيم بكنيم به ديكتاتوري ، رجوع فتنه مسيطره به فتنة الدهماء است و رجوع فتنة الدهماء به فتنه مسيطره و اين هردو هم كه حوالت تاريخي جهان است در بحران است و در اين بحران نميتوانيم دوباره بيائيم بگوئيم فتنه مسيطره نه، من حكومت دهماء بر دهماء .....(سید احمد فردید، بحران غرب زدگی، برنامه 10) واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

 “gnosis” را به "عرفان"، "حکمت ذوقی"، "حکمت شرقی یا اشراقی"، "معرفت خفی"، حکمت غنوسی"،"حکمت مشارقه" و مانند اینها ترجمه کرده اند. "حکمت استیناسی" معادلی است که جعل آن به مرحوم فردید منسوب است و توجیه ایشان آن بود که gnosis و غنوصیه با "انس" همگن و همچم و "انسان" نیز از همین خانواده است. (سیاوش جمادی، زیرنویس ترجمه مقاله الهیات اسلامی، سایت مجله های سروش) واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

"دكتر فرديد مي گفت افكار سروش، سر از "آزادي كفورانه اي" در خواهد آورد كه انسان را خود محور نموده و تمناي آزادي از خدا را در نهاد او مي نشاند، حال آن كه آزادي مورد نظر اسلام، "آزادي شكورانه" اي است كه در عبوديت حضرت حق متجلي مي شود و انسان را از تمام تعلقات نفس اماره مي رهاند. من از آن روز كه در بند توام آزادم پادشاهم كه به دست تو اسير افتادم" (ف. گرامی، "گزافه گوئی های دکتر سروش"، وبلاگ زمانه پیش از ظهور25/6/88)  واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 7:14

"....بروید در این میتولوژی ها و قصص اولین – میتولوژی را من قصص می گویم نه اساطیر، قصه کلمه سنسکریت است و در مقابل اسطوره است" (سید احمد فردید، سخنرانی 6/9/59)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : قصص اطفال,قصص الانبياء,قصص قصيرة, نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 113 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35

"به اصطلاح شما که من استعمال نمی کنم الگویش آن "پاترنش"، "روبر"ش - اصلا "روبر" بهترین تعبیر برای "patte" است، "پاترن" از "قدوه" و "اسوه" به معنای "برش" است من ریشه این لغت را پیدا کردم چقدر پدر و مادر دارد این لغت، برمی داریم می خواهیم خیاطی کنیم یک چیزی را برمی داریم می گذاریم رویش این میشود "پاترن"، "الگو" در واقع بهترین تعبیرش "روبر" است" (سیداحمد فردید، وحدت علوم، سخنرانی 1360)

 

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : روبر برسون,روبر مرل,روبر دسنوس, نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 92 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35

"علاوه بر این جریان بحثهای منطقی هم هست، منطق رقومی، و من می گویم "منطق الجمل". "حساب جمل" در کتب قدیم هست اگر شما با اعداد حساب کنید این را در کتب قدیم گفته اند "حساب جمل". این کلمه "جمل" با "سمبل" یکیست. امروز می گویند منطق سمبولیک با علاماتشان، من بجای منطق رقومی می گویم منطق الجمل یک جریانی هم که بسیار کار شده منطق الجمل است. به تعبیری که بزرگمهر گفته منطق رقومی، "لوژیک سمبولیک" به اصطلاح، بعضی هم می گویند منطق ریاضی.” (سیداحمد فردید، وحدت علوم، سخنرانی 1360)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 113 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35

"دادار وجود" "اگر دایره بکشید، وسط دایره بنویسید "او"، "او" مجهول، هویت غیب، او که "دادار وجود" است، او دادار زمان است، او معطی وجود است. الوجود یعطی، الوجود یحدث، الزمان یعطی، الزمان یحدث"(سیداحمد فردید،"غیب هویت، دادار وجود" روزنامه اعتماد 1/6/91)  "داشتار حقیقت" "نه! حقیقت مال ما نیست، ما از آنجهت که شاعریم یا شاعرانه زندگی می کنیم شبان حقیقت یا "داشتار حقیقت" (تعبیر آقای دکتر فردید) و نیوشای حقیقتیم" (رضا داوری اردکانی، شاعران در زمانه عسرت به چکار می آیند، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، فروردین و تیر 1349 شماره 72 و 73 صفحه 316) (1)  1 - سایت واژه یاب به نقل از لغت نامه دهخدا: "دادار. (ص) عادل. دادگر. (آنندراج). عدل به معنی عادل و مرکب است از "داد" و کلمه "ار" که مفید معنی نسبت است. (غیاث). اما این وجه اشتقاق بر اساسی نیست و دادار مرکب از "داد" و "آر" نیست بلکه مرکب از ریشه "دا" به معنی دادن و آفریدن است با پسوند "تار" علامت فاعلی و لغة به معنی بخشاینده و آفریننده است (برهان قاطع چ معین)" می توان احتمال داد که "تار" در کلمه "داشتار" نیز پسوند و علامت فاعلی بوده واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35

بنده يكي دو مرتبه ياد آور شدم كه راسيوناليسم و اير راسيوناليسم هر دو به اين اعتبار ذوالعقلند، نازيها هم كه با راسيوناليسم مخالفت ميكردند همان اندازه و بهمان صورت ذوالعقلند، وضعشان مشاهده  كثرت در وحدت  است يا مخالفين كه دفاع از راسيوناليسم يعني خردانگاري ميكنند يعني كساني كه مخالفت با منطق ميكنند همان اندازه ذوالعقلند(سیداحمد فردید، درآمدی به حکمت معنوی، 1351)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:35

منظور از ... این است که جمله ناتمام گذاشته و یا اصلاح شده است. [...] یعنی یک کلمه مفهوم نبوده و (؟) یعنی نگارنده در ثبت دقیق کلمه تردید داشته است. الفاظ داخل {} اضافاتی است از نگارنده: "یک وقت هست شما می آئید در علوم انسانی، در اینجاست که در علوم انسانی روشش را فرق می گذارد، در مرحله علوم طبیعت شما اشیاء را ابژکتیوه می کنید، من شیئی را.. سوژه هستم - که امروز می گوئید ذهن، غلط است - من موضوع نفسانی هستم، شیئی بیجان را ابژه می کنم - یعنی عینش می کنم باصطلاح امروز - تصرف درش می کنم اما در علوم اخلاقی... علوم انسانی اصلا سوژه و ابژه با معنی ای که منم و شیئی خارجی بیجان که ابژه ای در میان ابژه هائی است درکار نیست، روشش هم فرق پیدا می کند. در اینجاست که verstehen می آید در کار، verstehen اصطلاحی است آلمانی، به فرانسهcomprensión گفته اند، روش منطق زندآگاهی است و من هنوز کلمه دقیقی برایش پیدا نکرده ام، می شود گفت "درایت"، حتی فرانسه هم فهرشتن را ترجمه به  ententeکرده اند گاهی، هانری کربن (؟) این را گفته، فهم معنی امور است، فهم و درایت.  (سید احمد فردید، سخنرانی در انجمن اسلامی حکمت و فلسفه،8/6 واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 123 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:34

"اثرات! کلمه "اثر" جمعش می شود "آثار" جوانها! "اثره" یعنی "خودخواهی"، جمعش می شود "اثرات". خطرات! "خطره" یا خطره شیطانی است یا رحمانی غیر از "خطر" است. بجای اینکه بگوئیم "خطرها" یا "مخاطرات"... اخطار درست است به عربی نمی آید می گوئیم خطرات.  نظرات! نظر (نظرات؟) را عبدالرحمن برداشت درست کرد روی بیسوادی، من یادم است - عبدالرحمن فرامرزی - که نظریه غلط است آراء غلط است...." (سیداحمد فردید، سخنرانی منتشر نشده، 3/4/65)

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 119 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:34

“ a priori “ را مرحوم فروغی "از پیشی" و آقای دکتر فردید "ماتقدم" ترجمه کرده اند ولی بنظر بنده "پیشینی" که بوعلی هم در دانشنامه علائی استعمال کرده بهتر است. بنابراین a posteriori "سپینی" یا "پسینی" میشود.”(منوچهر بزرگمهر، مسئله علیت در فلسفه هیوم، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تیر 1355 شماره 2 صفحه 93) "من از فلسفه تاریخ میروم به خداشناسی تاریخی و بعد علم الاسماء تاریخی و مشاهده هم میکنم. من به علم الاسماء تاریخی میروم و مشاهده میکنم که هانری کربن یهودی و فراماسون و صهیونیسم زده است و حالا به من می آیند و میگویند، می بینم درست است.  اینجا یک مطلب اپریوری  A priori   (ماتقدم) و یک مطلب اپیستریوری A posteriori (ماتاخر) یعنی یک مشاهده ماتقدم و یک مشاهده ماتاخر است . اول شما می بینید ، اپریوری شهود ذات است اول علم الیقین است دوم عین الیقین و سوم حق الیقین بنده نمی برم فقط و تنها به اپریوری یا اپیستریوری بلکه ما تقدم و ماتاخر هردو لازم می آید". (سیداحمد فردید، دیدار فرهی صفحه 279) واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : ماتقدم وماتاخر,آثار ماتقدم وماتأخر,اعمال ماتقدم و ماتاخر, نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 111 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:34

از جمله  یادم نیست کلمه هیدگر را {در آن جلسه} خواندم یا نه "تاریخ مغرب تاریخ مغرب حقیقت است"(1)، شاید امروز اگر بگویم: "تاریخ دوشینگاه..." یا "ماجرای دوشینگاه ماجرای دوشینگاه حقیقت است"" (سیداحمد فردید، سخنرانی منتشر نشده 10/6/59) 1- استاد فردید اصل جمله آلمانی را نقل کرده است که نگارنده آنرا به شکل زیر ثبت نموده است. باعث مزید تشکر خواهد بود هرگاه مطالعه کننده محترمی اصل عبارت و منبع آن را اطلاع دهد. Geschichte des Abendlandes ist  Geschichte des Abendlandes der Wahrheit  واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:34

"اکنون زدگی روشنفکران ما تا بحدی است که بعضی از حرف هائی را هم که بکار می برند بی بته و بی اصل و نسب است، آخر این "بر" را از کجا آورده اند و به "نقد" افزوده اند و اصطلاح "نقدی بر..." را درست کرده اند؟ اگر به زبان فارسی آشنا باشیم می دانیم که "نقدی از..." درست است نه "نقدی بر..." چرا که همه از کسی یا چیزی انتقاد می کنند نه بر کسی یا چیزی"(سیداحمد فردید، سقوط هدایت، روزنامه اطلاعات 2/12/1352) "این "بر" هائی که استعمال می کنید چیست؟ "درآمدی بر ..." ، " تحلیلی بر ...". اصلا این "بر"، به فرانسه که نیست، به آلمانی هم که نیست. Analyze sur […] که نمی گوید، آنالیز Analyze sur […] می شود گفت؟ نمی شود، حالا چون ترجمه ها شکسته بسته است به جای de که اضافه باشد می گوئید "تحلیلی بر اسلام"! تو کتاب ها پر است. این "بر" که تو زبان قدیم نبوده، از کجا در آمده؟:از ترجمه های شکسته بسته التقاطی هم نمی شود گفت، قاطی پاطی" (سید احمد فردید، سخنرانی در انجمن اسلامی حکمت و فلسفه 8/6/1360) واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:34